girl land

ساخت وبلاگ

چی بگم نمیدونم ، ناراحت وارد سن جدیدم شدم، هیج حس و حالی ندارم .فِس ِ فِس هستم . سن خوبی باش برام ۲۲ سالگی ♥️ girl land...
ما را در سایت girl land دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : turkgiziha بازدید : 10 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 8:57

خواستم مثل همه یه خلاصه از سالم بگم ولی هرچی شد اینجا نوشتم دوساله همه چی خیلی سریع میگذره امسالم دقیقا از اول ۴۰۲ خداروشکر فقط عروسی و مهمونی داشتیم اخرش خوب تموم نشد و فوت عمم رو دیدیم . راستشو بگم امسال اصلا ذوقی برای عید تداشتم نمیدونم چرا دیکه خسته شدم همش اومدیم مشگین و خونه مامان بزرگا میخوام مثل بقیه خونمون باشیم منم هفت سین بچینم و عکس بگیرم و استوری کنم خیلی ساله هفت سین نمیچینیم چون کل ۱۵ روز تعطیلی رو میایم اینجا. خلاصه دوسال هم هس که الهه و من تقسیم شدیم اون میمونه خونه مامانِ بابا و من مامانِ مامان و مامانم و بابام میرن عید دیدنی. و البته شبا جمع میشیم خونه مامانِ بابا، میخواستم بخوابم که از صب با صدای مامان بزرگ بیدار شدم بابام بخاطر خواب ما به ننم گفته بود ت نیاز نیس بیدار شی خودم بیدار میشم اروم دلمه رو میزارم بپزه ( آخه ما رسم داریم موقع تحویل سال باید دلمه بزاریم بپزه) . خلاصه صبح زود بیدار شدم از صدا و وحشتناک سر درد دارم وحشتناکا. اقا کلی حرف داشتم بنویسم مهمونا همش پشت سر هم اومدن و منم پذیرایی میکردم دیگه حرفام یادم رف ، و یکم پیش داشتم از سماور اب جوش میریختم ب لیوانا یه لیوان کلا خالی شد تو دستم girl land...
ما را در سایت girl land دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : turkgiziha بازدید : 13 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 8:57